يكى از جدّىترين كاستىهاى فرهنگ ايرانيان با وجود همهى پيشينهى سترگ خويش که در ادبيّات پارسى نيز نمود يافته، عدم توجّه كافى و پايبندى به گفتوگو و برقرارى فضاى تعامل است. اين چالش در تمام حوزههاى حيات فرهنگى و اجتماعى سرزمين ما نمود دارد و كمبود آن احساس مىشود.
نياز به فرآيند گفتوگوى صحيح و رفتار حرفهاى هنگامىكه با ايفاى تعهدات شخصى و گروهى در قالب فعاليّتهاى پروژهاى و سازمانى گره مىخورد، مى تواند گسترهى فراگيرى يافته و بر سود و زيان ذىنفعان امور اثرگذارى قابل توجّهى داشته باشد. باز، زمانىكه پاى رفتار و گفتوگوى سازمانى ميان اشخاصى با فرهنگها، جهانبينى، سطح سواد، طبقهى اجتماعى، اهداف و آمال، جاهطلبى، مهارتهاى رفتار فردى، هوش هيجانى و ... گوناگون درميان مىآيد، پيچيدگى بسيار بيشترى به چشم مىخورد.
از اين رو ضرورى است دستكم در حوزهى شناختى، همهى اشخاصى كه در سازمانها به شكلى به خدمت اشتغال دارند، در همهى سطوح، به اندازهى قابل قبولى از فهم چيستى، كاركرد، اهميّت و ابزارهاى گفتوگو و رفتار صحيح برخوردار شوند. شايد از اين رهگذر و همزمان با تسهيل بدهبستانهاى رفتارى و واژگانى، در مسير ايفاى تعهدات سازمانى خويش گامى رو به جلو بردارند.
با مطالعهى اثر حاضر روشن خواهد شد در كشورهاى توسعهيافتهتر نيز كه از سودمندىهاى توسعهى همهجانبه از جمله در زمينههاى فرهنگى و اجتماعى بهرهمند هستند، اين دست چالشها به چشم مىخورد. آنان مىكوشند با تدبير و تحليل، مسائل را چارهجويى كنند و راهكارهاى برونرفت از تلههاى جانكاه كارى و سازمانى را كه گاه تا مرز روبارويىهاى شخصى پيش مىرود بيابد. جاى ترديد نيست كه اين مهم، جز به يارى باور و پايبندى پيوسته به فرآيند يادگيرى و تعميق دانش و آگاهى ممكن نخواهد بود.
...
دیدگاه خود را بنویسید