شاه نعمتالله ولى يا همان سيّد نورالدّين نعمتاللهبن محمدبنكمالالدينيحيى كوهبنانى ماهانى كرمانى از شاعران و عارفان نامى ايران بود. شاه نعمتالله از اقطاب و عرفاى سدهى هشتم و نهم هجرى به شمار مىرود.
طريقت جديد او در تصوّف، پيروان ساير طريقتها را نيز تحت تأثير خود قرار داد. او در طريقهى تصوّف، بنيانگذار سلسلهى مشهور نعمتاللّهى مىباشد و در راه طريقت و سير و سلوک مقامى بلند داشته است. شاه نعمتاللهولى در سال 731 هجرى قمرى متولّد شد. پدرش ميرعبدالله ولى از بزرگان عرب بوده است و مادرش را ايرانى دانستهاند. نسب او با نوزده نسل از طريق امام جعفرصادق (ع) به محمدبنعبدالله (ص) مىرسد. ولادتش را گروهى شهر حلب و پارهاى مورّخين كوهبنان كرمان مىدانند. اكنون از نوادگان او با نام شاه نعمتاللّهى ياد مىشود.
شاه نعمتالله، به سير و سفر در ممالک مصر، حجاز، تركستان و ايران پرداخت و به نشر عرفان و تصوّف همّت گماشت. شاه نعمتالله هفت سال را با شيخ عارف يافعى سپرى كرد و از علوم و دانشهاى معنوى او بسيار آموخت. وى در سال 832 يا به روايتى 834 در ماهان كرمان درگذشت و شمسالدّين ابراهيم بمى، پدر سيدطاهرالدّين بمى، عارف نامىِ همعصر شاه نعمتالله بر پيكرش نماز گزارد. حيات شاه نعمتاللهولى 104 سال ذكر شده كه خود تا 97 سالگىِ خويش را بيان داشته است. پيكر وى در آرامگاه شاه نعمتاللهولى در شهر ماهان به خاک سپرده شده است.
از جمله توصيهها و سفارشهاى شاه نعمتاللهولى به مريدان خود اين بود كه براى تصفيهی دل و تزكيهی نفس بايد در خدمت خلق باشيد، در خدمت به مردم كوتاهى نكنيد و در اجتماع حاضر باشيد. از همين نكته مىتوان استنتاج كرد كه او مردم را از گوشهگيرى و بىميلى پرهيز مىدهد و به خدمت خلق و حضور در اجتماع دعوت مىكند. البتّه بيان مىدارد كه دل به دنيا و مادّيات آن نبنديد و خود را براى سفر آخرت آماده كنيد. عبدالرزّاقكرمانى دربارهی اعتقاد شاه نعمتالله به كشاورزى مىنويسد: «و خود هر از گاهى به كار زراعت مىپرداختند. بر خلاف بسيارى از سران مذهبى دنياگريز در فرقههاى ديگر، شاهولى برحضور در اجتماع، مشغول شدن به كار و دورى از تنبلى تأكيد داشت. البتّه اين تنها يک دستور اخلاقى نبود، بلكه بخشى از برنامههاى او براى پرورش معنوى مريدان خود بود.»
از آثار وى علاوه بر ديوان شعر، بايد به اين موارد اشاره نمود: «مهدية» و «معرفت نفس» و «شرح گلشن راز» و «نكات صغير» و «ملوک منهاج» و «شرح اخلاص» و «شرح فاتحة» و «أمانت» و «برزخية» و «فيوضات» و ...
ديوان شاه نعمتالله ولى داراى قصايد، غزليّات، ترجيعات، مثنويّات، قطعات، دوبيتىها و رباعيّات است. روايت كردند روزى شاهولى سنگ پارهاى از زمين برداشته و به درويشى داد و فرمود كه اين سنگ را نزد گوهرى برده و بپرس كه قيمت اين سنگ چند است؟ چون قيمت معلوم كنى از گوهرى گرفته و آن را بازآور. چون درويش آن سنگ را به نزد گوهرى بُرد، گوهرى پارهاى لعل ديد كه در عمرِ خود مانند آن نديده بود. قيمت آن لعل را هزار دِرَم گفت. درويش سنگ را بازگرفته به خدمت شاه بازآورد. آن حضرت آن سنگِ لعلشده را صلايه نمود، شربت ساخت و هر درويشى را قطرهاى چشانيد و فرمود:«صد درد را به گوشهى چشمى دوا كنيم - ما خاک راه را به نظر كيميا كنيم...»
اين شرح كرامات و اشعار منتشر و پخش مىشد تا اينكه حافظ شيرازى نيز آن را شنيد. او كه مردى دانشمند و عارفى پاکنهاد بود، اين غزل كنايهآميز را ساخت و پرداخت: «آنان كه خاک را به نظر كيميا كنند - آيا بوَد كه گوشهى چشمى به ما كنند؟ - دردم نهفته بِه ز طبيبانِ مدّعى - باشد كه از خزانهى غيبم دوا كنند»
نشر پرنيانانديش با هدف گسترش فرهنگ و ادب پارسى، اين اثر را به خوانندگان محترم تقديم مىدارد.
...
دیدگاه خود را بنویسید