در ميان هنرهاى مختلف، نيازمندترين آن، هنر نمايش عروسكى است كه در گوشهاى از كرهی خاكى در سرزمينى به نام آفتاب، دختران بلوچ بهطور ناخواسته دست به آفرينش هنرى مىزنند كه از ترسيم گذشته، چرخههاى زندگىشان را در مسير زمان و آيندهشان رقم مىزنند. آنها در سايه صميمىگرى پيرزنى، ياد مىگيرند و نقش خلق مىكنند و سرگذشت زندگىشان را در قالب عروسک، روايت مىكنند و تفسيرى براى چگونه ماندن! چگونه بودن و چگونه زيستن را در قاليچهی عشق نقش مىزنند.
هزاران سال است كه انسان عروسکها را براى كاربردهاى مختلف از جمله: جشنها، مراسم مذهبى، آموزش، درمان و سرگرمى بهكار گرفته است. در ميان انواع فرمهاى نمايش، جادویىترين و سينمايىترين آنها، نمايش عروسكى كودكان است. اين نمايش بر پايهی فرهنگ و تاريخ جهان و سنّت نقل، سينهبهسينه قصهها استوار است.
نمايش عروسكى هنريست كه داراى ريشههاى كهن و اصالتى چند هزارساله است بهدليل اينكه اين هنر بيشترين و عميقترين تأثير را بر مجرى و مخاطب خود دارد، همواره بهعنوان هنرى كه از آبشخور فرهنگى غنى مايه مىگيرد و خود فرهنگساز است مورد توجه و علاقه و نظر فلاسفه، منتقدين، صاحبنظران سياسى و فرهنگى اغلب جوامع بوده است. بنابراين ماهيّت هنر نمايش عروسكى كه فرهنگى - اجتماعى است؛ جا دارد به مسائل و مقولاتى كه از آغاز تاكنون دستمايه اين هنر بوده است، پرداخته شود كه يكى از مضامين هميشگى كه پيام و تفسيرى معنادار داشته، موضوع خانواده است.
...
دیدگاه خود را بنویسید