کتاب شاهنامه ی فردوسی حاوی اشعاری ارزشمند با موضوعات حماسی، پهلوانی و برگ هایی از تاریخ ایران می باشد. نکته ی قابل توجه در این سروده های گرانمایه، جریان تعقل و خداشناسی در اشعار است.
یکی از موضوعات مهم و اثرگذار در زندگی، آشنایی با اصول انسان شناسی می باشد. بی تردید، مطالعه ی کتاب های مرتبط می تواند ابزاری اثربخش در راستای آموزش هرچه بهتر این امر باشد.
خوانندگانی که نیازمند مطالعه ی موضوعات غیر داستانی هستند، با چالش کمبود و یا نبود کتب معتبر روبرو شده اند. چیزی که در طولانی مدت قابل انتظار خواهد بود، تغییرات گسترده ی فرهنگی در جامعه است. یکی از تغییراتی که دارای جنبه های متعدد فرهنگی و اجتماعی است، گرایش ناشران به انتشار کتاب های داستانی می باشد. کتاب های داستانی به دلیل جذابیت بالاتر برای مخاطب، فروش بالاتری نیز دارند. همین موضوع علاقه ی ناشران را به آن ها افزایش داده است. به طور کلی، حوزه ی نشر از عوامل مختلفی اثر می پذیرد. اما موضوع نگران کننده این است که اکثر عوامل اثرگذار و نقش آفرین، دغدغه ی رشد فرهنگی جامعه را نداشته و در بسیاری از موارد، هدفشان تنها کسب درآمد بیشتر و به هر طریق ممکن است. در دنیای امروز، افراد همانند سابق نیازی به مراجعات حضوری نداشته و در محیط کاری و یا خانواده می توانند به آسانی جستجو کرده و نیاز خود به کتاب ها را برطرف کنند. اما ورود شبکه های الکترونیکی به فضای نشر کتاب دارای جنبه های منفی نیز بوده است. عامل کسب درآمد به صورت محسوسی بر ویژگی های شخصیتی و فرهنگی مخاطبین کتاب اثرگذار خواهد شد.
در فرآیند مطالعه، مغز انسان همواره در حال دریافت، پردازش و تحلیل اطلاعات است. اما این، همه ی ماجرا نیست. انسان ها به لحاظ روحی در هنگام برخورد با چالش های اجتماعی، دچار تنش های روانی می شوند. قرار گرفتن در بطن شخصیت های داستان ها و نیز مستندات مندرج در مقالات، می تواند به سرعت سبب تخلیه ی هیجانات منفی ذهن شود. مطالعه، علاوه بر این که می تواند اطلاعات افراد را در زمینه های مختلف افزایش دهد، همچنین با ارتقای عملکردهای مغزی، سبب بهبود کیفیت زندگی نیز خواهد شد. سازمان ها در انتخاب و گزینش نیروی انسانی مورد نیاز خود، به نحوه ی سخن گفتن آن ها توجه می کنند. مطالعه به هر شکل که باشد، می تواند به صورت مستمر، دایره ی واژگانی افراد و به ویژه کودکان را افزایش دهد. تلاش برای درک احساسات گوناگون، نقش قابل توجهی در پرورش هوش هیجانی انسان دارد. هوش هیجانی سبب تقویت قسمت هایی از مغز انسان می شود که مرتبط با شناخت و درک افراد در محیط پیرامون است؛ تفاوتی نمی کند که مدیر و یا کارشناس یک سازمان باشید!
اگر برنامه دارید که هفته ای یک کتاب مطالعه کنید، چنانچه در هفته ی نخست موفق به انجام مطالعه نشوید، بی تردید دچار دلسردی خواهید شد. با توجه به این موضوع، راهکار درست چه می تواند باشد؟ نبود زمان کافی، مشغله های فکری و کاری مهم ترین بهانه هایی است که اکثر افراد برای عدم مطالعه ی مستمر بیان می کنند. افراد موفق همواره بخش قابل توجهی از زمان بیداری و فعالیت خود را در طول عمر، صرف مطالعه و تفکر می کنند. می توانید چنین برنامه ریزی کنید که روزانه 10 تا 20 صفحه مطالعه کنید. طبق قانون اثر مرکب، در طولانی مدت متوجه خواهید شد که ترکیب اثرگذاری ناشی از دستیابی به همین هدف های کوتاه مدت و کوچک، به راحتی توانسته عادت بزرگ و باورنکردنی مطالعه ی مستمر را در شما نهادینه کند. مغز انسان بر اساس قانون اهرم رنج و لذت، به خودی خود به دنبال نکات مفرح و شادی آور می باشد؛ یعنی همواره در پی فرار از چیزهایی است که برای مغز رنج آور بوده و متمایل به حرکت در مسیری است که برای مغز لذت بخش به نظر می رسد. بنابراین، سوال اینجاست که چرا نباید از این خصوصیت برای ایجاد عادت مطالعه استفاده نکنیم؟
بسیاری از افراد، زمانی که از مدارس و یا دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند، برای ورود به عرصه های کاری با مشکلات متعددی مواجه می شوند. اما این مسئله همه ی ماجرا نیست زیرا از آن جا که اشخاص در سیستم های آموزشی، تجربه ای برای مواجه شدن با مشکلات نداشتند، در بعضی موارد افراد ناکام و شکست خورده می شوند. چالش ها می توانند ابعاد گوناگونی همچون روابط انسانی، مشغله های کاری و حتی تحصیلی را در بر بگیرد؛ نکته ی مهم، نحوه ی برخورد با آن است. بسیاری از ما با تکنیک های حل مسئله هنگام مواجه شدن با مشکلات و چالش ها آشنایی چندانی نداریم. به همین منظور، به جای آن که خلاق باشیم، واکنش گرا هستیم؛ یعنی در بیشتر موارد دچار هیجانات کاذب و منفی می شویم. مطالعه ی کتاب می تواند در این زمینه بسیار اثربخش باشد. استفاده از کتاب های مرتبط با فرآیند یادگیری تکنیک های آموزشی، می تواند مربیان مدارس را با نحوه ی طراحی تکنیک «شکست سازنده» و بهره برداری از آن برای ارتقای فرآیند یادگیری دانش آموزان آشنا کند. سهولت دسترسی به کتاب، مهم ترین عامل در افزایش سرانه ی مطالعه نزد جوامع مختلف به شمار می رود.
یکی از تکنیک های آموزشی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است، شناخت روحیه و ویژگی های شخصیتی دانش آموزان توسط معلم است. برخی کودکان به خاطر برخورداری از روحیه ای آسیب پذیر، نیازمند شیوه ی آموزشی متفاوتی هستند. استفاده از روش های مقایسه محور، به هیچ وجه نمی تواند راهکار درستی برای تشویق دانش آموز باشد. قرار گرفتن کودک در محیط های رقابتی، سبب کاهش علاقه ی وی نسبت به انجام کارهای گروهی خواهد شد. یکی از مهم ترین وظایف والدین و مدارس، کمک به رشد و تربیت کودک در مسیری است که منجر به ارتقای ظرفیت های فردی و اجتماعی او شود. یکی از دیدگاه های اشتباهی که سبب سرکوب استعدادهای ذاتی کودک می شود، هدف گذاری برای یادگیری موضوعی است؛ یعنی استفاده از رفتارهای کنترل محوری که هدف آن، تنها ارتقای تحصیلی شخص باشد. دانش آموز نباید احساس کند محیط مدرسه، فضایی جدا از خانواده و جامعه است. به همین دلیل، وجود ارتباط میان دانش آموز و معلم در ساعت خارج از مدرسه نیز می بایست به شکل مستمر برقرار باشد.
کودکان صرف نظر از تفاوت های فرهنگی و خانوادگی شان در یک اصل مشترک هستند و آن، نیاز به وجود نشاط و شادی در زندگی می باشد. وجود رفتارهای کنترل محور که بر پایه ی اجبارهای آزاردهنده باشد، نه تنها در آموزش زبان انگلیسی نزد کودکان پیشرفتی ایجاد نخواهد کرد، همچنین سبب کاهش علاقه ی کودک به موضوع آموزش و یادگیری نیز خواهد شد. نباید فراموش کرد که کودک در مرحله ی نخست، به عنوان یک انسان، دارای نیازهای انسانی و کسب قدرت اختیار است. ایجاد پیوندهای گسترده ی عصبی بین سلول های مغزی، سبب می شود تا تبادل اطلاعات با سرعت بسیار بالاتری صورت گیرد. افزایش تبادل اطلاعات به معنای ایجاد ارتباط کارآمد و هدفمند با محیط اطراف است. آموزش زبان انگلیسی در دوران کودکی یکی از ابزارهای کارآمد به شمار می رود که راه را برای ایجاد ارتباط میان سلول های عصبی هموار می کند. محرک ها می توانند انواع گوناگونی از وسایل بازی گرفته تا ابزارهای آموزشی، متغیر باشد. یکی از ابزارهای کارآمد که در ایران بسیار مورد توجه والدین و محیط های آموزشی قرار دارد، آموزش زبان انگلیسی است.
