مراحل آفرينش «جنين» که در قرآن به آن اشاره شده با علم منافاتي ندارد زيرا تعبير قرآن درباره ی نطفه اين است كه: «نطفه به علقه تبديل مى‌ شود». علقه يک مجموعه سلولى است كه به ديواره ی رحم آويزان است و از خون رحم تغذيه مى‌ كند.
پس استخوان‌ ها پيشتر به وجود مى‌ آيد، سپس ماهيچ ه‌ها بر آن‌ ها مى‌ رويد و آن‌ ها را مى‌ پوشاند و بدين‌ سان درستى سخن خداوند آشكار مى‌ شود كه فرمود: «پس مضغه را آفريديم و پس از آن بر استخوان‌ ها گوشت رويانديم».

هيچ منافاتی ميان علم مخصوص خداوند به احوال جنين با تشخيص جنسیت در عصر حاضر وجود ندارد چرا که آگاهى خداوند بدين معنا مى‌باشد كه تنها خداوند مى‌ داند در هر لحظه‌ اى از لحظات، چند رحم ـ در سراسر جهان هستى ـ بارور شده يا نشده است و اين همانند آيه «وَ ما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلَّا يَعلَمُها» است؛ یعنی تنها خداوند مى‌داند در هر آنى از آنات، چند برگ از كل درختان جهان فرو مى‌ افتد و مقصود، يک برگ يا دو برگ نيست. در آيه ی مورد نظر نيز همين گونه است؛ به اين معنا كه تنها خداوند مى‌ داند كه در هر لحظه ـ از كل رحم‌ها در كل جهان ـ چند رحم بارور مانده و چند رحم سقوط مى‌ كند.

در خطبه‌ ی نخست نهج البلاغه، درباره ی شگفتی آفرینش نخستین انسان آمده است: «خداوند بزرگ، خاکی از قسمت‌ های گوناگون زمین، از قسمت‌ های سخت و نرم و شور و شیرین گرد آورد. بعد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گردید که از آن، اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید؛ سپس آن را خشکانید تا محکم شد. بعد خشکاندن را ادامه داد تا سخت گردید و در زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل شد. آن گاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد که نیروی اندیشه‌ ای دارد که وی را به تلاش می‌ اندازد و افکاری یافته که در دیگر موجودات تصرف می‌ کند. به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آن ها را در زندگی به کار گیرد. نیز قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله ی تشخیص رنگ‌ ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. خداوند، انسان را مخلوطی از رنگ‌ های گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد، و مزاج‌ های گوناگونِ گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد».

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب آفرینش انسان مراجعه نمایید.